شاعر : محمدحسین رحیمیان نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل قالب شعر : ترکیب بند
دلی که عـشق در آنجـا نگـیرد سـراغ از عــالـم بــالا نـگـــیرد
خدارا شکراصلا بین ما نیست کـسـیکـه دامـن مــولا نـگـیـرد
نشد یک لحظه هم درماندهباشیم خـدا عــبـاس را از مـا نـگـیـرد
بـه لـب داریـم ذکـریاابالـفـضل چـرادسـت دعـایمانـگـیـرد؟! کـسـیکه رفـت زیـرپـرچـم او سـراغ ازجـنّـت الاعـلانگـیـرد دراین دنیا چه مومن؛چه گنهکار نشد که حاجـت ازسـقّـا نـگـیرد
وفـا تـنهـا شود معـنی ابالـفـضل
رفـیـق بیکـسییعـنیابالـفـضل
سعادت گـشت باما همدم امشب جهان آزاد شد ازهرغـم امشب
عـلی با ذکـرای جانم ابالـفـضل خریده خوب وبد را درهم امشب
بیا صاحب زمان وقـتـش رسیده ابالـفـضلی شدهیکعـالم امشب
بـهروی گــنــبــد اربـابعــالـم تماشاییاست رقص پرچم امشب
ابالفضل یا ابالفـضل یا ابالفضل نـوای بـازدم گـشت و دم امشب
رسـیـده حـضـرت باب الحـوائج مبادا از خدا خـواهی کم امشـب
الا یـا ایـهـا الـسـاقی ابـالـفـضـل تو نـور چـشم عـشـاقی ابالفضل
ز سـر تـا پـا عـلـی مـرتـضـایی بـدون هـیـچ اغـراقـی ابالـفـضل
چگونه محـو گشتی در حسـینت که اینگونه شدی باقی ابالفضل
فـقـیری بهـتـراست ازپادشاهی اگـر تو مـرد انـفـاقی ابالـفـضـل
چه کردی که خدا از هر نژادی به تو داده است مشتاقی ابالفضل بهشت افتاد از چشم،آن زمان که شدی درکـربلا سـاقی ابالفـضل
توای ساقی چه درپیمانه داری چهکردی یک جهان دیوانه داری
غـلامـیت بـرای مـامـدالاسـت ابالفـضلی شدن اوج کـمالاست
چه باید گویم از تو که وجـودت مـبـرّا تا ابـد ازهـرمـثـال است
فلک برماه خود دیگر نکن فخر علی ماهـش مبـرّا ازمثال است
تـومـا را نـوکـر اربـاب کـردی حسینی بودنِ بیتو،مـحال است
بگـویم از کـدامین مهـربـانیت؟!زبان ازشکر الطاف تولال است
دعا کـن محـو خـوبیهـات باشم
شـهـیـدِ روز تـاسـوعـات بــاشـم
تـو اوج روضـههـای کـربـلایی شـده سـقـایـیات چـه مـاجـرایی که لب تـشنهترین مـرد جـهـانی کـه امّـیـدهـمـه شـرمـنـدههـایـی
مگرغیراز وفا از تو چه دیدند که درحقّت چنـین شد بیوفـایی
نـدارد که صـدا،یک دسـت امـا توبیدسـتـیت هـم دارد صـدایی
بهفریادت رسیدازعرش زهرا تو را تـا زد،عـمـود بـیهـوایی دو چشمت بسته شد،وا گشت راهِ جسارت،ظلم، غارت،بیحیایی
هنوزاهل حرم چـشمانـتـظارت هـنـوز از عـلـقـمـه آیـد صـدایی